skip to main
|
skip to sidebar
راستین
ستاره باران کلام
یکشنبه، اردیبهشت ۲۲، ۱۳۸۷
گریه می آید میان کاسه چشمان من
خون نمی ماند دگر در رگهای تن
بی نشان افتاده از راه ام به دور
آتش خشم است فرزند دلهایی که تنگ
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر
پیام جدیدتر
پیام قدیمی تر
صفحهٔ اصلی
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
بايگانی وبلاگ
◄
2024
(1)
◄
فوریهٔ
(1)
◄
2015
(1)
◄
دسامبر
(1)
◄
2014
(2)
◄
دسامبر
(2)
▼
2008
(13)
◄
سپتامبر
(5)
◄
اوت
(1)
◄
ژوئن
(1)
▼
مهٔ
(6)
کلاس درس
دلم آواز دشتی می خواهدسایه بیدی یا که دست نوازشگر ...
نشسته بودیم به حلقه ای، بازو به بازوی هم. و او که ...
بیعنوان
گریه می آید میان کاسه چشمان من خون نمی ماند دگر در...
دلم سوخت.چه خالی مانده است این تار نما که روزگاری ...
◄
2003
(1)
◄
سپتامبر
(1)
◄
2002
(90)
◄
اوت
(2)
◄
ژوئیهٔ
(1)
◄
ژوئن
(6)
◄
مهٔ
(5)
◄
آوریل
(11)
◄
مارس
(21)
◄
فوریهٔ
(24)
◄
ژانویهٔ
(20)
◄
2001
(4)
◄
دسامبر
(4)
درباره من
rasteen
مشاهده نمایه کامل من
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر