آواز باران چه دلگير مي تواند باشد
هم پاي اين زهر
که در رگهاي من است
بايد خودم را براي مسابقات سنگين وزن آماده کنم
تا غروب روز سيزدهم
که شهر دلتنگ از ديوارهاي خيس و بلند
از غوغاي مردمان خالي خواهد بود
چه خيالي اگر
مرا ابراهيم نناميده باشند
چه خيالي اگر
باران ، زهري شده باشد
1381/1/16
جمعه، فروردین ۱۶، ۱۳۸۱
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر