جمعه، فروردین ۳۰، ۱۳۸۱

معبد آيينه

نمي ترسم از طوفان و تگرگ
نه به اعتبار همه سقف ها و ديوارها
بل تنها به خاطر دست تو
که به زير چانه زده اي
در انتظار آبي آرام
و راهي که به آهنگ پاي من
بخوابد بر تن اين خاک

چه تماشاي تو را دوست دارم
چنين پذيراي روياهاي بيداري
در ميان حلقه حلقه هاي آبي دود
که دست در گردن ترانه هاي دلتنگي
و ناآرامي هاي کودک اعماق انساني
که امروز تويي

باشد بانو
برايت معبدي از آيينه خواهم ساخت
با ساروج شعر
تا خداي مهر را ببيني
بي هراس طوفان و تگرگ

1381/1/29

هیچ نظری موجود نیست: