چه بادي مي آيد ـ چه آبي گشته است اين آسمان شهر من ـ مي داني ؟ فصل ها اگر جنسيت داشتند بهار حتما زن مي بود ـ عشوه گر و طناز ، مهربان و خودپسند ـ من اما مرد پاييزم ، اين باد که مي تازد ، همه ابرهاي خاکستري اين آسمان ديگر آبي را انگار ، از سقف دل من مي آويزد ـ دست بر تن بهار مي شکم و دود آبي سيگار
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر